سلام . چند سال پيش شنيده بودم كه يكي از بستگانم كه همسر شهيد هم هستند ، دفترچه اي دارند كه متعلق است به شوهر شهيدش . ولي اونو به كسي نمي داد . خيلي دوست داشتم كه يه روز اون دفترچه رو گير بيارم . خلاصه يه روز رفتم و بهش رو انداختم و ايشون هم لطف كردند و خيلي راحت دفترچه رو به من دادند . توي اون دفترچه ، به غير از نوشته هاي روزانه شهيد از اوضاع جنگ و خط مقدم و ... بخشي وجود داشت كه به دوران نامزدي آنها مربوط مي شد . خيلي برايم جالب بود . دلتنگيهاي شهيد ، يادداشتهاي شبانه اش ، يادآوري خاطرات گذشته اش ... خلاصه اينكه ، بعضي ها كه مي خواهند شهيدان را براي ما معرفي كنند ، يه جوري حرف مي زنند كه ما تصور مي كنيم اونها فقط توي آسمونها بودند . من هم قبول دارم كه شهيدان واقعا آسماني بودند ، ولي باور كنيم كه مثل ما روي همين زمينها راه مي رفتند . زندگي مي كردند ، دلتنگ مي شدند ، نامه مي نوشتند و... اما آنقدر عاشق بودند كه هيچ چيزي قادر نبود جلوي رفتن آنها رو بگيره.