نوشته خوشگلي بود .....
(بنام حق)
اي خيمه نشين دل صحراي غريبيبر درد دلم جز لب تو نيست طبيبيآرامش من اين شده بي تاب تو باشمهر چند که از روي تو هم نيست نصيبيآن رزق کريمانه شود حاصل عمرمگر سوي دلت باز شود چشم حبيبيجز ناله ي شب ها و نماز سحر تواز بهر دل گمشده ام نيست مجيبياز کار تباه دل من رنج کشيدييک بار برويم نزدي بس که نجيبيهر کس که بدست تو رسد خير ببيندچه عاقبت خيري و چه دست عجيبيبر قربت گر همه ي عمر بگرينداي يار سفر کرده ي من باز غريبيترسم که پس از مجلست ناله ز قبرمزيرا دلم را ز غمت نيز شکيبيجز ديده ي تو گريه کن قربت ما نيستاسمي بجز از اسم تو در خلوت ما نيست
(ياحق)[گل]