سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مزارشهدا
آن که سپاس نیکى تو را نگزارد ، مبادا به نیکویى کردنت بى‏رغبت گرداند ، چه بود که کسى تو را بدان نیکى سپاس دارد که سودى از آن برندارد ، و بود که از سپاس سپاسگزار بیابى بیش از تباه کرده کافر نعمت غدار ، « و خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد . » [نهج البلاغه]
>>من و دوستم ( پنج شنبه 85/9/2 :: ساعت 7:7 صبح)

شب بود. دلم یه غصه داشت. آشنا نبود. نه جنسش، نه رنگش، نه صداش، حتی دردش هم یه جور تازه بود!!

نمی دونم شاید محیط اطراف من تا حالا این یکی رو نداشت!!

وبلاگ ها رو سر می زدم. وبلاگهایی که در مورد شهداست! حرف هایی رو تو کامنت ها می خوندم  که اصلا تصور کردنش سخت بود برام!

فکر کنم یه جورایی...

دلم غصه داشت! اونقدر حرف نامربوط خونده بودم که روم نمی شد برم پیش دوستم. نمی دونستم گردش یه هفتگی وبلاگ ها رو چطور براش توضیح بدم. نمی دونستم یعنی روم نمی شد...

خود مهربونش اومد...

 نگاش نکردم. گفت دلیل مفقود الاثری بعضی از شهدا خیلی غریبونه است. چشام بارونی بود، سرم رو بلند نکردم... روی نگاه کردنشو نداشتم. می دونستم اون هم می دونه! می دونستم چون هر وقت پای سیستم می نشستم، حضورش رو حس می کردم!

نگام کرد، اما دیگه حرف نزد. داشت تو کوچه پس کوچه های ذهنم دنبال یه چیزی می گشت؛

یادم اومد خاطره ای رو خونده بودم از شهیدی به نام مجید! با خانواده ای شدیدا مخالف نظام اسلامی و جنگ!!!

تمام آرزوی این جوون این بود که اگه شهید شد، پدر و مادرش در مراسم تشییع جنازه ش شرکت نکنند! نمی دونست چطور ممکنه به این آرزوش برسه! اما خب...

.

.

.

روز بعد از تشییع جنازه به خانواده ی شهیدی، اطلاع دادند که جنازه اشتباها به شما داده شد. آره!!! به همین سادگی معماش حل شد... مجید به جای مجیدی دیگه در خانواده ای دیگه و روی دست مردم یک شهر و چه با شکوه تشییع شد، در حالی که خانواده ش اصلا متوجه نشدند!!

داشتم مرور می کردم... خدای مهربون من، می دونه چطور آرزوی بنده هاش رو براورده کنه! یادم اومد بعضی شهدا چقدر غریب اند!! حتی بین خانواده ی خودشون...

اما خدا همیشه هست! اون مهربون دوست داشتنی من! حضور دائمی یک شاهد... و چقدر عزیز...

.

.

.

سرم رو بلند کردم. دوستم نبود. لبخند رو لبم می گفت: غصه رفته!... نکنه دوستم اونو با خودش برد؟!!


  نوشته های دیگران ()
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 5
بازدید دیروز:  18
مجموع بازدیدها:  167623
منوها
» درباره خودم «


مزارشهدا
مدیر وبلاگ : من و دوستم[43]
نویسندگان وبلاگ :
شهید گمنام
شهید گمنام (@)[6]


سلام. من یکی دیگه ام! و دوستم رو خداییش خودم هم اسمشو نمی دونم. مگه چیه؟ تا حالا نشده اسم یکی از دوستاتو ندونی؟ من و دوستم هر پنجشنبه با هم قرار داریم. مزارشهدای گمنام. من عوض شده! هر کی می خواد بیشتر از این بدونه، یه سر به شناسنامه بزنه! یا حق

» آرشیو مطالب «

روزهای آغاز
دربست تا بهشت
دوکوهه السلام...
تابوت دلم
یه نامه ی خصوصی
هانی
شهید عید قربان
مامان من اومدم
مهمونی امام حسین
جغرافیای بی رنگی، هلاء
عزاداری من
آقا بهرام و شهید کشوری
من و دوستم
دوقلوها
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

** طرح ولایتی ها**
کلرجی من
جامانده
انا مجنون الحسین
یگان م.ن.ف آقا سید علی دامت برکاته
یه امل مدرنیسم نشده
آبدارخانه
عبدالفاطمه
مبادا روی لاله پا گذاریم
به یاد او
ترنه
مقالات کامپیوتری آقا جواد
لطایف کلام الله
برای آخرت
سفره ی اذون
خاطرات باور نکردنی یک حاج آقا
من او
یادداشت های فرزند زمین
نجوای شبانه
پیک سحری
نق نقو
عشقولانه
مثل خدا
با سید علی تا فتح قدس و مکه
سوزن بان
شقایق سبز
هیئت حضرت ابالفضل لاهیجان
همت و دیگر هیچ
شهدا شمع محفل بشریت اند
گل نرگس
سایت یا مهدی
بهاییت و سیاست
دنیای سه خواهر
لیله القدر
سیاست
سلام آقا
خانه ی اسلام
بندیر
پایگاه بسیج کتابدار
طلبگی و دنیای عشق
یاران ناب
اسوه ی حسنه
ظهور عشق
بی یار
دختر مردی به رنگ پرتقال
رها جون
آلاله ها
پاسداران
وبلاگ علی آقا
وبلاگ آقا مرتضی (خانه ی اطلاعات)
دکتر
یه همقطار- پرواز بی انتها
یه همقطار- پرواز در ملکوت
یه همقطار- آقا مظاهر
یه همقطار- صالحه جون
ساقی میکده
ولایت عشق
بازی بزرگان
سایت محمد رضا آقابیگی
مذهبی
هوادارن پارسی بلاگ
شهید سید محمد شریفی
روزی تو خواهی آمد
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h
ترفندهای کامپیوتری و ویروس و کد جاوا
بچه دانشجو ! (معروف به موجی جون !)
پاک دیده
السلام علیک یا صاحب الزمان
کلبه احزان
حجاب
حرفای خودمونی من
گل نرگس مهدی فاطمه(س)

» لوگوی دوستان «







» آهنگ وبلاگ «


» وضعیت من در یاهو «

یــــاهـو